درد و دل
| ||
|
سلام..فردا اخرین امتحانمه کامپیوتر نمیدونم ولی بعضی اوقات میخوام بمیرم ..هفته ای 1 بار مامانم هنگ میکنی من نمیتونم به عنوان مادرم باهاش حرف بزنم چون از 21 سال پیش بگیر تا 1 ثانیه پیش همینجورییییییییی میگه بابامم بیشتر در این مواقع خونسرد میشه و هیچی نمیگه(بهتر!) وقتی حرفاش از خواهرشوهر گرفته تا خواهر خودشه میرسه به من (منم ادمیم تا یکی باهام خوبه باهاش خوبم) میرسه بخاطر همین اوضاع خونه بددددد میشه! حالا بابا..پشت سیستم نشستم تو اتاقم خوب باید در بزنه بیاد تو نباییید؟ در نمیزنه ی بار اشکامو در اورد میگه فکر میکنی من نمیفهمم تا میام تو اتاقت هر چی رو صفحه سیستمه رو میزنی پایین خب منم کار خاصی نمیکنم نمیخام بفهمه من چت میکنم همین..
مرسی از کسایی که بهم سر میزنن و نظر میذارن
خدایا خیلی ازت دلگیرم تو این دنیا دلم به چی؟به کی خوش باشه ؟ن بابام اخلاق داره ن مادرم...(بعضی اوقات بدجوری قاطی میکنه حالا میگم..) کاشکی به جای اینکه بابام انقدر به فکر آیندمون ب فکر حالمون بود انقدر تو بانک پولاشو پس انداز نمیکرد..آخه ادمی که حقوقش ماهی 3 میلیون چن تا خونه و مغازه داره تو بانکش 100 میلیون پول داره نباید خواسته کوچیک منو که ی لپ تاپ میخوام براورده کنه..نمیدونم چرا هر دفعه بهش میگم چرا پشت گوش میندازه آخه خدااااااااا
شما بهم بگین من چیکار کنم؟؟؟ |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |